به نام آزادي ... زنده باد اخلاق ... سلام بر عدالت ...
انسانيم . مسلمانيم . طرفدار اخلاقيم. خواهان آزادي هستيم . از بي عدالتي خسته ايم . دم از شجاعت و مردانگي مي زنيم . خود را با اصل و نسب مي پنداريم و وارث سال ها فرهنگ
و تمدنيم . آفرينمان باد !
به بهایی اندک : انسانيت خود را فراموش مي كنيم . مسلمانيمان را به باد حراج مي گذاريم . آزادي را در نابودي ازادي ديگران مي دانيم . عدالت را تنها براي خود مي خواهيم .
خود را در پناه مردان پنهان مي كنيم و شجاعان را به كام مرگ مي فرستيم . تيشه بر ريشه اصل و نسب ديگران مي زنيم و ميراث خوار فرهنگ و تمدن مي شويم و براي كودكانمان بي فرهنگي و ويراني به ارث مي گذاريم. واي بر ما !
شهر به هم ريخته است ! مردمان شادمانند ! دشمنان موزيانه خنده هاي فتحشان بر لب !
خفته اند اين مهربان همسايگانم شاد در بستر ! مبارك است " نماينده ما رد صلاحيت شده است " . نماينده من ، نماينده تو ، نماينده ما ! وای بر ما...
آبروي انسان را به حراج گذاشته ايم ! اخلاق در مسلخ قدرت قرباني مي شود . سياست سجده بر سياستمداران مي كند . آزادي خودكشي كرده است . شيطان عربده مي كشد .
فرشتگان گريانند . واي بر قدرت ...
آهاي وارثان محمد و ابراهيم .... در چه حا لي ايد ! اين عيد قربان نيست ! این بزمگاه شيطان است ! فريب نامردمي است ! مرگ اخلاق است ! ...
دست نگه داريد! اين مرد را ما انتخاب كرديم . اين مرد را ما بزرگ كرديم . اين مرد زاده اورامانات است . اين مرد به زبان من و تو سخن مي گويد . اين مرد خانه و خانواده دارد . در دفتر مشق فرزندان او نيز نوشته اند : بابا نان داد ..
آهاي فرزندان كاوه ... فرزندان خود را قرباني مكنيد .. این فــر ایزدی نیست .. شــــر شیطانی است .. وای بر قدرت ... واي بر ما ...
آن من است او، هي! مبريدش
جان من است او، هي! مزنيدش